مرجع آموزش مجازی و غیرحضوری 6 پایه ابتدایی

ردیف چیست؟ قافیه چیست؟

قافیه چیست؟ قافیه در شعر سنتی

تعریف قافیه: هر شعر نظمی باید قافیه داشته باشد. به کلماتی که در انتهای هر مصراع میاد و هم وزن هم هستند و در حرف آخر با هم مشترک هستند را قافیه می گویند (توضیح خیلی ساده معنی قافیه)

قافیه به کلمه یا حروفی که تکرار کردن آنها باعث نظم دادن به شعر می شوند گفته می شود.  

قافیه یک ماهیت تکرار شونده در شعر دارد که وضوح در مصرع اول و دوم آهنگ و نظم شعر را حفظ می کند.

قافیه ممکن است الزاما کلمه نباشد و صرفا حروفی باشد که به کلمات معمولا در پایان مصرع ها متصل می شوند.

کلمات قافیه در شعر فارسی دارای سه ویژگی هستند که قافیه را از ردیف متمایز می کنند، این سه ویژگی اینها هستند:

  1. کلمات قافیه هم وزن هستند.

  2. کلمات قافیه در انتهای هر مصراع می آیند.

  3. کلمات قافیه در حرف آخر با هم مشترک هستند

 

مثال برای آموزش قافیه (ادبی): 

به این نکته توجه کنید که در صورت وجود آرایه ادبی ردیف در شعر، کلمات قافیه، قبل از ردیف می آیند و در بیتی که ردیف وجود نداشته باشد، قافیه در پایان بیت نوشته می شود. قافیه در شعر اجباریست. به مثال زیر توجه کنید:

به نام خداوند جان و خرد      کزین برتر اندیشه برنگذرد

در مثال بالا کلمه های خرد در مصرع اول و کلمه برنگذرد در مصرع دوم که در انتهای بیت آمده است با هم قافیه دارند. حالا به مثال زیر توجه کنید:

سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند         همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند

در مثال بالا کلمه های چمن و سمن با هم در مصرع اول و دوم تشکیل قافیه شعر را می دهند، دقت کنید که این بیت دارای آرایه ادبی ردیف است و کلمه های هم معنی و یکسان نمی کند در مصرع اول و مصرع دوم ردیف هستند و در چنین حالتی کلمه قبل از ردیف به عنوان قافیه شعر در نظر گرفته می شود.

مسلمانان مرا وقتی دلی بود  *  که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم ازغم  * به تدبیرش امید ساحلی بود

به واژه های قبل از ردیف در پایان مصراع اول و همه مصراع های زوج شعر نگاه کنید. حرف (لی) در پایان همه این واژه ها تکرار شده است این حروف مشترک قافیه نام دارند. کلماتی نظیر (دلی، مشکلی، ساحلی، منزلی و… ) که این حروف مشترک در آنها آمده کلمات قافیه هستند.

در مصراع یا بیتی که مردُدف نیست آخرین کلمه قافیه است. از مهمترین تاثیرات قافیه تکمیل وزن است.

ای نرگس پر خمار تو مست      دل ‌ها ز غم تو رفت از دست

همانطور که مشاهده می کنید واژگان «مست» و «دست» (دو واژه انتهایی پایان هر دو مصرع فوق)، هم موزن هستند که در مقال بالا قافیه نامیده می شوند. لازم به توضیح است که قافیه خود نیز انواع مختلفی دارد:

 

انواع قافیه چیست ؟ مثال برای قافیه سازی

در یک دسته بندی قافیه را به چهار بخش: قافیه متوالی – درونی – میانی – پایانی تقسیم می کنند.

قافیه درونی:

 قافیه درونی آن است که قافیه اضافی دقیقا در وسط مصرع ها نمی آید گرچه از نظر وزن قرینه یکدیگر هستند:

هم رنگ رویش در چمن گل با سمن گردیدمی * دایم به بویش چون صبا گر چمن گردیدمی

این بیت قافیه پایانی نیز دارد.

گاهی قافیه علاوه بر پایان مصراع‌ها، در درون آن‌ها نیز می‌آید که به آن «قافیه درونی» می‌گوییم و شعری که چنین قافیه‌ای دارد «شعر مسجع» نامیده می‌شود.

ابیات زیر مثال‌هایی هستند که قافیه درونی دارند:

ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
(معزّی)

***

ربع از دلم پر خون کنم، اطلال را جیحون کنم
خاک دمن گل‌گون کنم، از آب چشم خویشتن
(معزّی)

***

یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا
یار تویی، غار تویی، خواجه نگه‌‌دار مرا
(مولوی)

***

روح تویی، نوح تویی، فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی، بر در اسرار مرا
(مولوی)

***

مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
(سعدی)

قافیه میانی:

قافیه درونی در اوزانی که هر مصرع آنها به دو بخش مساوی تقسیم می شود، آخر سه نیم مصرع اول بیت می تواند قافیه دار باشد، این نوع قافیه را می توان قافیه میانی نامید.

یا به عبارت دیگر گاهی شاعر برای آهنگین‌تر کردن شعر، در پایان نیم‌مصراع قافیه می‌آورد که به آن «قافیه میانی» می‌گویند.

بیت‌های زیر قافیه میانی دارند:

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
(سعدی)

نکته: گاهی هر دو قافیه میانی و درونی را یکی درنظر می‌گیرند و با نام قافیه درونی از هر دو یاد می‌کنند.

قافیه پایانی:

در این نوع شعر قافیه اضافی در پایان مصرع ها یا ابیات و قبل از قافیه اصلی می آید:
طرفه می دارند یاران صبر من بر داغ و درد

داغ و دردی کز تو باشد خوشتر است از باغ و ورد

و یا

ای از مکارم تو شده در جهان خبر

افکنده از سیاست تو آسمان سپر

قافیه متوالی:

آن است که در هر مصرع، قافیه های متوالی بدون قرینه بیاید:

یار مرا ، غار مرا ، عشق جگر خوار مرا

یا تویی ، غار تویی ، خواجه نگهدار مرا

اگر قافیه غیر متوالی و بدون قرینه باشد نمودی ندارد و زیبایی آن محسوس نیست:

خیال زلف تو چشمم به خواب میبیند

دلم ز شمع جمال تو تاب میبیند

ردیف چیست؟ قافیه چیست؟

 

مطالب مرتبط: تشخیص چیست؟ تفاوت آن با تشبیه معرفی آرایه تشخیص + مثال

 

چند نکته مهم برای یادگیری قافیه در نظم و نثر

نکته: به شعری که قافیه داشته باشد «مقفّی» می‌گویند.

نکته: اگر قافیه در هر دو مصراع یک بیت آورده شود، بیت مصرّع نامیده می‌شود. بیت زیر مصرع است:

قرار در کف آزادگان نگیرد مال
چو صبر در دل عاشق، چو آب در غربال
(سعدی)

نکته: پیشوندها و پسوندها با اینکه واژه نیستند، اما می‌توانند به‌عنوان قافیه قرار گیرند.

نکته: قافیه یکی از ویژگی‌های شعر است که گاهی در نثر نیز دیده می‌شود. به قافیه در نثر «سجع» می‌گویند و نثری که سجع داشته باشد را «نثر مسجّع» می‌نامند.

 

برای دانلود رایگان نمونه سوالات فارسی ششم ابتدایی کلیک کنید

 

قافیه دوگانه یا ذوقافیتین چیست؟

«قافیه دوگانه»، که به آن «ذوقافیتین» نیز می‌گویند، بر اشعاری نام نهاده می‌شود که دو قافیه نزدیک به هم یا در کنار هم داشته باشند. ابیات زیر قافیه دوگانه دارند:

ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افکنده از سیاست تو آسمان سپر
(رشیدالدین وطواط)

***

دوش آگهی ز یار سفرکرده داد باد
من نیز دل به باد دهم هرچه باد باد
(حافظ)

***

آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر‌که این آتش ندارد نیست باد
(مولوی)

***

گزید از غنیمت ظرایف بسی
کز آن سان نبیند طرایف کسی
(نظامی)

در مواردی که در پایان ابیات دو قافیه می‌آید، قافیه پایانی «قافیه اصلی» و قافیه قبل آن «قافیه فرعی» یا «قافیه دوم» نامیده می‌شود.

نکته: همان‌طور که مشاهده می‌شود، ذوقافیتین اغلب در مواردی می‌آید که واژه دوم ظاهراً ردیف است. اما، همان‌طور که پیش‌تر نیز گفتیم، باید دقت کنید که کلمات ردیف علاوه بر ظاهر یکسان باید در یک معنی یا نوع دستوری یکسان باشند.

 

قافیه خطی چیست ؟

واژه «خطی» در اینجا به خط و نوشتار است. در اصل، تشابه قافیه‌ها بر مبنای لفظ و گفتار است، نه خط و نوشتار. با وجود این، شعرا علاوه بر تشابه لفظی قافیه‌ها، تشابه نوشتاری آن‌ها را نیز رعایت‌ کرده‌اند. مثلاً کلماتی را که هم‌آهنگ بوده، اما به دو حرف «ت» و «ط» ختم شده‌اند به‌کار نبرده‌اند. قافیه‌هایی که چنین رعایتی در آن‌ها صورت گرفته را «قافیه خطی» می‌نامند. البته شعرایی نیز بوده‌اند که قافیه خطی را رعایت نکرده‌اند. برای مثال، سعدی در بیت زیر قافیه خطی را رعایت نکرده است:

چه مصر و چه شام و چه برّ و چه بحر
همه روستایند و شیراز شهر

 

قافیه مصنوع چیست؟

اگر تلفظ یکی از دو قافیه تغییر کند تا بتواند با قافیه دیگر هم‌قافیه شود، آن را قافیه را «قافیه مصنوع» می‌گوییم. برای مثال، در بیت زیر، دو کلمه «سالخورد» و «کرد» را به‌عنوان قافیه داریم. تلفظ آخر کلمه «سالخورد»‌به «سالخَرد» تغییر کرده تا با «کَرد» هم‌قافیه شود:

چه گفت آن سراینده سالخورد
چو اندرز انوشیروان یاد کرد
(فردوسی)

نکته: قافیه مصنوع را یکی از عیوب قافیه شمرده‌اند.

 

مطالب مرتبط: سجع چیست؟ معرفی آرایه های زبان فارسی + مثال

 

ردالقافیه چیست؟

ردالقافیه در لغت به‌معنای بازگرداندن قافیه است و در اصطلاح ادبی به تکرار واژه قافیه مصراع اول غزل یا قصیده در مصراع چهارم می‌گویند. ابیات زیر از همای شیرازی مثالی است از این صنعت ادبی که در آن، قافیه و ردیف «کار دارد» در مصراع‌های اول و چهارم تکرار شده‌اند:

عاشق بی دل کجا با خلق عالم کار دارد
بگذرد از هر دو عالم هر که عشق یار دارد

کار ما عشق است و مستی، نیستی در عین هستی
بگذر از خود پرستی، هر که با ما کار دارد

دو بیت زیر از منوچهری دامغانی نیز ردالقافیه دارند:

بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده است رأی تاختن و عزم کارزار

و اینک بیامده است به پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار

 

آرایه ادبی چیست؟ آیا ردیف یک آرایه ادبی است؟

ساده ترین تعریف آرایه ادبی این است: به کار بردن یا استفاده از جلوه ها و جنبه های زیبایی و هنری سخن در شعر که باعث زیباتر شدن و مفهومی تر شدن شعر می شود. به آرایه های ادبی در اصطلاح صنایع بدیع یا صناعات ادبی هم گفته می شود.

بر خلاف تصور خیلی از افراد، ردیف بیشتر از آنکه یک آرایه ادبی باشد، یک ساختار ادبی است. در واقع ردیف آهنگ شعر فارسی است اما جنبه هنری، سخنوری را مثل آرایه های ادبی ندارد. برای شناخت بیشتر آرایه های ادبی (آشنایی با اصطلاح های ادبی) در ادامه لینک برخی از مهمترین آرایه های ادبی با مثال را عنوان می کنیم:

 

مطالب مرتبط: واج آرایی یا نغمه حروف چیست؟ معرفی آرایه ها در زبان فارسی

 

ردیف چیست؟؟ آموزش ردیف با مثال های زیاد

کلمات ردیف در شعر فارسی همیشه دو ویژگی اصلی دارد که آن را در شعر فارسی مشخص می کند:

  1. کلمات ردیف دقیقاً عین هم هستند و هیچ تفاوتی ندارند

  2. کلمات ردیف بعد از قافیه عینا تکرار می شوند

تعریف ردیف:

به کلماتی که دقیقاً مثل هم هستند و بعد از قافیه عینا تکرار می شود؛ ردیف گفته می شود.

توجه کنید که کلماتی که به عنوان ردیف در شعر قرار می گیرند هم از نظر معنی، هم از نظر املاء و نحوه نگارش و هم از لحاظ خوانش کاملا مثل هم هستند. ردیف از جمله ساختارهای ادبی فارسی است که مختص این زبان است و برخی اوقات در زبان های عربی، ترکی و اردو هم استفاده شده است که قطعا برگرفته ای از شعر فارسی هستند.

یک شعر یا یک بیت می تواند ردیف داشته باشد که در این صورت به آن میگویند مردّف و می تواند ردیف نداشته باشد

در ساده ترین تعریف ممکن، مردف که با تشدید همراه است به شعری گفته می شود که در آن ردیف به کار رفته باشد. به زبان خودمانی تر!! هر جا ردیف به کار برده شد، شعر ما تبدیل به یک شعر مردف خواهد شد. نوشتن ردیف در شعر بصورت کاملا اختیاری است و سلیقه شاعر می باشد.

ردیف چیست با ذکر مثال ؟
مثال برای شعری که می تواند هم ردیف داشته باشد هم قافیه (یعنی شعر مردف هست)

مسلمانان مرا وقتی دلی بود  *  که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم ازغم  * به تدبیرش امید ساحلی بود

بود در مصراع اول، دوم و سوم ردیف است و دلی، مشکلی و ساحلی قافیه است

ساختار ادبی ( آرایه ) ردیف باعث آهنگین تر شدن شعر و افزایش موسیقی شعر می شود. در فرهنگ معین از ردیف به شکل ” کلمه یا کلماتی مکرری که در آخر مصراع‌ها و ابیات درآورند ” یاد می شود.

قرار دادن ردیف در اشعار الزامی نیست و بصورت اختیاری توسط شعرا قرار داده می شود. برای اینکه درک بهتری از صنعت ادبی ردیف داشته باشید به چند مثال در خصوص این آرایه در ادامه دقت کنید:

  • مثال 1 : بوی جوی مولیان آید همی ::::: یاد یار مهربان آید همی ( آید همی ردیف است )

  • مثال 2 : دوستان  شرح پریشانی من گوش کنید  :::: داستان غم پنهانی من گوش کنید ( من گوش کنید ردیف است )

  • مثال 3 : بلندی از ان یافت کاو پست  شد  :::: در نیستی کوفت تا هست  شد   شد ردیف است )

  • مثال 4 : شد چنان از تف دل ،کام سخنور تشنه ::::  که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه تشنه ردیف است )

  • مثال 5 : هم مرگ بر جهان  شما نیز بگذرد  ::::  هم رونق زمان  شما نیز بگذرد ( ردیف جمله شما نیز بگذرد است )


مثال برای شعر بدون ردیف:

ای نعمت ولایت تو، بهترین نعـم * وی لطف بی نهـایت تو شامل امم
هم کاشف الغمومی و هم باقر العلوم * هم چشمه کمالی و هم منبع حکم

کلمات نِعَم، اُمَم و حکم ردیف نیستند (چون قرار ما این بود که ردیف ها مثل هم باشه) پس اینها قافیه هستند.

در بیت زیر، کلمه «برخیزم» ردیف است و قافیه‌ها «جان» و «جهان» هستند:

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم

در بیت زیر، «نیست که نیست» ردیف است:

روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

ردیف شعر را دلنشین و آن را آهنگین‌تر می‌کند.

ردیف چیست؟ قافیه چیست؟

 

نکات مهم برای یادگیری ردیف:

نکته: وجود قافیه در شعر منظوم ضروری است، اما آوردن ردیف اختیاری است و شاعر میتواند ردیف را نیاورد اما اگر در بیت اول شعری ردیف آورده شد شاعر باید در ابیاتی بعدی نیز ردیف را رعایت کند. 

(به پایان مصراع اول شعر و مصراع های زوج نگاه کنید واژه (بود) بصورت یک کلمه مستقل و به یک معنی در پایان همه آنها تکرار شده است. این واژه ردیف نام دارد. ردیف می تواند یک یا چند واژه یا یک جمله باشد. به شعری که ردیف دارد مردف می گویند)

نکته: گاهی واژه‌های قافیه لفظ و نوشتار یکسان، اما معنایی متفاوت دارند. در این حالت، جناس تام یا همسان داریم و این دو کلمه ردیف نیستند. زیرا برای آنکه دو کلمه ردیف باشند، باید هم در لفظ و نوشتار و هم معنا یکسان باشند. در چنین مواردی، دو کلمه قافیه‌اند.

ابیات زیر، مثال‌هایی از این مورد را نشان می‌دهند:

هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو
ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو
(فروغی بسطامی)

قافیه‌ها (جناس تام): کو (کوچه)، کو (کجاست)

غم خویش در زندگی خور که خویش
به مرده نپردازد از حرص خویش
(سعدی)

قافیه‌ها (جناس تام): خویش (خویشاوند)، خویش (خود)

ز هر ناحیت کاروانها روان
به دیدار آن صورت بی‌روان
(سعدی)

قافیه‌ها (جناس تام): روان (رونده)، روان (روح و جان)

نکته: گاهی ردیف از یک جمله تشکیل می شود مانند:

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

جهان، زمان = قافیه    

شما نیز بگذرد = ردیف 

نکته: ردیف بعد از قافیه تکرار می شود. اگر کلمه هایی به یک شکل و معنی قبل از قافیه تکرار شوند، ردیف نیستند مانند:

نبینی باغبان چون گل بکارد                   

چه مایه غم خورد تا گل برآرد

بکارد، برآرد = قافیه                                                                   

در این بیت، واژه «گل» ردیف نیست.

 

مثال دیگری برای آموزش ردیف در شعر سنتی

صبحگاهی سر خوناب جگر بگشایید       ژالهٔ صبحدم از نرگس تر بگشایید

همانطور که میبینید، در بیت بالا، واژه «جگر» هم وزن واژه «تر» است و پس از هردوی آنها در انتهای بیت، بلافاصله واژه «بگشایید» که در بین در دو مصرع دقیقا یکسان است وجود دارد. پس در شعر بالا واژه «بگشایید» ردیف محسوب می شود.

نکته: یک شعر می تواند هیچ ردیفی نداشته باشد. (و کم و کان آهنگین و وزین باشد)

نکته: ردیف، علاوه بر آن که نقش مهمی در افزایش موسیقی شعر دارد، در کامل کردن معنای هر بیت و انتقال پیام نهایی آن نیز موثر است

نکته: اگر دو کلمه  از نطر نوشتن یکسان، اما در معنی متفاوت باشند، می توانند قافیه شوند و اگر چنین کلمه هایی در آخر مصراع ها بیایند، قافیه هستند نه ردیف مانند:

گلاب است گویی به جویش روان

همی شاد گردد ز بویش روان 

«روان » در مصراع اول به معنی جاری و «رونده »است و در مصراع دوم به معنی «روح» و «جان» می باشد این دو کلمه باهم هم قافیه هستند نه ردیف.

جویش و بویش هم قافیه به حساب می آیند یعنی این بیت دو قافیه ای است.

 

مطالب مرتبط:  تلمیح چیست؟ معرفی آرایه تلمیح در زبان فارسی + مثال

 

معرفی انواع ردیف در شعر فارسی

انواع ردیف در ادبیات فارسی را می توان به موارد زیر تقسیم بندی کرد:

  1. ردیف متجانس

  2. ردیف مضمّر

  3. ردیف مظهر

  4. ردیف گسسته

  5. ردیف پیوسته

  6. ردیف میانی

  7. ردیف کناری

  8. ردیف فعلی

  9. ردیف اسمی

  10. ردیف دستوری

  11. ردیف قاموسی

 

ردیف و قافیه در شعر نو و نیمایی

با وجود اینکه شاعران شعر نو اهمیت زیادی برای قافیه قائل هستند، اما ضابطه خاصی برای آوردن قافیه در شعر نو وجود ندارد. طول مصراع‌ها و بیت‌ها در شعر نو متفاوت است و به همین دلیل، نظم مشخصی در آمدن قافیه‌ها نیست. البته، قافیه و ردیف در شعر نو، تابع همان قواعدی است که برای شعر منظوم وجود دارد.

مثال:

از تهی سرشار

جویبار لحظه ها جاری است

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب و اندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می شناسم من

زندگی را دوست می دارم

مرگ را دشمن

وای امّا با که باید گفت این؟ من دوستی دارم

که به دشمن باید از او التجا بردن

جویبار لحظه ها جاری…

به هر حال در شعر نو قافیه محدودیّت های شعر کلاسیک را ندارد و شاعر خود را اسیر قافیه نمی سازد، بلکه معمولاً در هر مطلب دو یا چند مصرع قافیه دار می آید.

 

مثال‌های برای یادگیری ردیف و قافیه

می‌خواهیم در ابیات زیر، قافیه‌ها، ردیف‌ها (در صورت وجود)، حروف اصلی قافیه و حروف الحاقی قافیه (در صورت وجود) را مشخص کنیم.

آمد مه و لشکر ستاره
خورشید گریخت یکسواره
(مولوی)

قافیه‌ها: ستاره، یکسواره

***

دو پاکیزه پیکر چو حور و پری
چو خورشید و ماه از سدیگر بری
(فردوسی)

قافیه‌‌ها: پری، بری

***

دلم جز مهر مهرویان طریقی برنمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش ولیکن درنمی‌گیرد
(حافظ)

قافیه‌ها: در، بر
ردیف: نمی‌گیرد

ردیف چیست؟ قافیه چیست؟

 

برای دانلود جزوه آموزشی فارسی ششم ابتدایی کلیک کنید

 

وزن چیست ؟

شما با شنیدن هر یک از مصراع ها آهنگ خاصی را حس می کنید که آن را در یک جمله معمولی نمی بینید، این آهنگ که در تمام مصراع ها یکسان است وزن شعر است. وزنی که در هر یک از مصراع ها احساس می شود تابع نظمی است که در چگونگی قرار گرفتن کلمات آن مصراع وجود دارد.

 

مصرُع چیست ؟

بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد مصرُع است. مانند بیت اول شعر.

مسلمانان مرا وقتی دلی بود * که با وی گفتمی گر مشکلی بود

 

قالب چیست ؟

شکلی که قافیه به شعر می بخشدقالب نام دارد. تفاوت قالب های شعری، تفاوت در چگونگی قافیه آنهاست.

اگر نحوه تکرار قافیه در 2 یا چند شعر یکسان باشد، تعداد ابیات، محتوا و وزن، نوع قالب را مشخص می کند.شعر سنتی قالب های متفاوتی دارد اما قالب شعر نیمایی از کوتاه و بلند شدن مصراع ها حاصل می شود.

 

تخلص چیست ؟

به نام شعری شاعر تخلص می گویند که در بیت آخر یا بیت های ما قبل آخر می آید.

 

ردیف بیت چیست؟ و چه تاثیری بر شعر دارد؟

ردیف عنصری است که به‌کارگیری مناسب آن موجب زیبایی شعر می‌شود و استفاده درست و مناسب از آن می‌تواند زمینه را برای خلق معانی تازه و موسیقی پربار فراهم کند. در این مقاله، سعی بر آن است که کارکردهای ردیف در اشعار بررسی و تبیین شود.
آنچه مسلم است، در یک اثر ارزشمند و به اصطلاح شاهکار، همه عناصر به نوعی در خدمت اعتلای آن اثرند. این اصل کلی شامل شعر فارسی نیز می‌شود.

شاعران بزرگ در به کارگیری تک‌تک عناصر شعری دقت و وسواس خاصی به خرج می‌دهند تا سروده خود را به اثری ماندگار و متعالی بدل کنند. منتقدان، عناصر مؤثر در شعر را به دو نوع معنوی و ظاهری تقسیم کرده‌اند (تودورف، ۱۳۷۹: ۳۳) و در تعریف آن گفته‌اند: «ساختار معنوی عوامل تشکیل‌دهنده مفاهیم یک اثر و ساختار بیرونی اجزای کلامی و نوشتاری یک اثرند» (صادقی‌نژاد، ۱۳۹۰: ۶۶). به کارگیری وزن متناسب با محتوا، استفاده از موسیقی کناری تأثیرگذار، اعتدال در صُوَر خیال و … که در التذاذ مخاطب از شعر مؤثر و مفیدند، از عناصر مهم شعرند.


از میان عوامل ظاهری تأثیرگذار در موسیقی شعر، «ردیف» بسیار حائز اهمیت است. این عنصر از ابداعات ایرانیان است و در شعر ملل دیگر به شکلی محدود و مُلهم از شعر فارسی دیده می‌شود. در ادبیات عرب «ردیف تا قرن ششم سابقه ندارد و نمونه‌هایی که از این دوره به بعد در شعر عرب به وجود می‌آید، همه به تقلید از شعر فارسی است» (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۵: ۲۲۲). درباره انواع ردیف و سیر تطور آن در ادب فارسی در کتب مختلف سخن رفته است و در این جستار مجالی برای بازگویی آن نیست. آنچه در این مقاله موردنظر است، بررسی جایگاه و ارزش ردیف در اشعار فدایی مازندرانی و فواید آن در اعتلای سخن او است.

 

ردیف چیست؟ و چه کاربردی دارد؟

در تعریف ردیف گفته‌اند: «اگر یک کلمه عیناً در آخر همه بیت‌ها تکرار شود آن را ردیف می‌گویند». شفیعی کدکنی در کتاب «موسیقی شعر» علاوه بر ذکر معایب ردیف در شعر فارسی (مانند ایجاد حشو، محدود کردن شاعر و …) فواید آن را نیز متذکر می‌شود و آن را به سه بخش تقسیم می‌کند:

۱. از نظر موسیقی- ردیف برای تکمیل موسیقی کناری به کار می‌رود و شعرهای مردف از نظر موسیقی غنی‌تر هستند.

۲. از نظر معانی و کمک به تداعی‌های شاعر- شاعر به کمک ردیف مجال تأمل بیشتری می‌یابد که قافیه را با آن در نظر بگیرد و مفهومی بکر به ذهن آورد.

۳. از نظر ایجاد ترکیبات و مجازهای بدیع در زبان- یکی از فواید ردیف تأثیری است که در ایجاد تعبیرات خاص زبان شعر و توسعه زبان شعر و توسعه مجازها و استعاره‌ها دارد.

گفتنی است، ردیف زمانی ارزشمند و مؤثر است که بجا و مناسب به کار رود، ضمن آنکه نوع ردیف نیز در نشان دادن هنر شاعر مؤثر است.

از این منظر ارزش ردیف‌های اسمی، فعلی، حرفی و … متفاوت است. به کار بردن ردیف‌های فعلی، به‌ویژه فعل‌های اسنادی و معین ساده و ابتدایی است و بیشتر در دوره‌های آغازین گسترش ردیف در شعر فارسی رواج داشته است.

هر چه از این دوره فاصله می‌گیریم و به دوره‌های سبک آذربایجانی و عراقی می‌رسیم، ردیف‌ها دشوارتر می‌شود.

اصولاً از میان انواع واژه‌ها «اسم و صفت کمتر دچار تحول و گسترش معنایی می‌شوند. پیکره معنایی افعال شناورتر و زایاتر از اسم است،

به همین سبب با فعل، آسان‌تر می‌توان شبکه معنایی و خوشه‌های واژگانی را ایجاد کرد و گسترش داد.

در حالی که اسم‌ها چنین ظرفیت و قابلیتی را همانند فعل‌ها ندارند. همین عامل سبب می‌شود که بهره‌گیری از اسم در جایگاه ردیف دشوارتر از ردیف فعلی است»‌ (فدایی، ۱۳۸۸:‌ ۶۵).


در زبان فارسی، خلاف زبان عربی، واژه‌ها فاقد اعراب‌اند و اصولاً حرف رَوی در شعر فارسی فاقد حرکت است؛ از این رو امکان کشش حرف روی وجود ندارد.

در شعر عرب می‌توان اعراب پایان واژه را کشید و موسیقی شعر را تکمیل کرد.

شاعران فارسی‌زبان برای رفع این نقیصه و «برای تکمیل موسیقی از راه دیگر، که وجود ردیف است، استفاده کردند تا حروف پایانی شعر را که یکی دو حرف بیشتر نیست فزونی بخشند و موسیقی شعر را تکمیل کنند» (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۴: ۱۳۷).

در قصیده تشنه حروف قافیه اندک است و به صامت «ر» ختم می‌شود؛

کارکرد دیگر ردیف، کارکرد عاطفی آن است. ردیف؛ آخرین واژه در زنجیره گفتار است و در حقیقت آخرین واژه‌ای که در یک بیت مردف ادا و شنیده می‌شود؛ ردیف است.

از این رو در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود و تا مدت‌ها در خاطرش می‌ماند. شاعران توانمند تلاش می‌کنند تا هنر خود را در خلق ردیف‌های مناسب به کار ببندند تا تأثیر آن مانند ضربه نهایی نقش بندد.

در مقاله آموزش ردیف و قافیه سعی بر آن بود تا این مقاله مناسب دانش آموزان دوره های سوم تا ششم ابتدایی و هفتم | هشتم و نهم متوسطه باشد. ممنون از اینکه با ما همراه بودید. نظرات سودمند خود را در انتهای این مقاله با ما در میان بگذارید.

قافیه و ردیف چیست؟

4 نظرات
  1. امیر حسین می گوید

    واقعا عالی بود

    1. rezaei می گوید

      ممنون از حسن توجه شما

  2. Ali می گوید

    با سلام و احترام خدمت شما
    سوالی داشتم که امیدوار بودم حوابش رو بتونم اینجا بگیرم
    آیا ممکنه که در شعر منظوم از قافیه استفاده نکنیم اما ردیف موجود باشه ؟
    به معنای دیگه آیا حضور قافیه در شعر منظوم الزامیه ؟
    شاید سوالم کمی عجیب باشه چون نظم داشتن شعر منوط به قافیه است تا جایی که اطلاع دارم
    اما ممنون میشم اگه این مشکل رو برای من حل کنید
    با تشکر

    1. rezaei می گوید

      باسلام به شما دوست عزیزم
      در پاسخ به سوال شما خالی از لطف نیست مقاله ذبل رو مطالعه کنید
      قافیه چیست ؟
      قافیه را در منابع مختلف به دو صورت تعریف کرده‌اند: در یکی از آن‌ها، قافیه حرف یا حروف مشترک پایان کلماتی غیرتکراری است که در پایان کلماتی که به‌تنهایی معنا معنی دارند.
      بر اساس این تعریف، این کلماتِ دارای حرف یا حرف مشترک انتهایی را هم‌قافیه می‌نامیم.
      در یک تعریف دیگر، که البته رایج‌تر است و ما آن را در نظر می‌گیریم، قافیه به کلماتی گفته می‌شود که در پایان مصراع‌های یک شعر آمده‌اند و یک یا چند حرف مشترک در پایانشان وجود دارد.
      بر این اساس، مصراع‌هایی را که قافیه داشته باشند، «هم‌قافیه» می‌گوییم.
      نکته: به شعری که قافیه داشته باشد «مقفّی» می‌گویند.
      نکته: اگر قافیه در هر دو مصراع یک بیت آورده شود، بیت مصرّع نامیده می‌شود. بیت زیر مصرع است:

      قرار در کف آزادگان نگیرد مال
      چو صبر در دل عاشق، چو آب در غربال
      (سعدی)
      نکته: پیشوندها و پسوندها با اینکه واژه نیستند، اما می‌توانند به‌عنوان قافیه قرار گیرند.
      نکته: قافیه یکی از ویژگی‌های شعر است که گاهی در نثر نیز دیده می‌شود. به قافیه در نثر «سجع» می‌گویند و نثری که سجع داشته باشد را «نثر مسجّع» می‌نامند.
      ردیف چیست ؟
      ردیف به کلمه یا کلماتی گفته می‌شود که در پایان مصراع عیناً تکرار می‌شوند. شعری که ردیف داشته باشد را «مردّف» می‌گویند.
      در بیت زیر، کلمه «برخیزم» ردیف است و قافیه‌ها «جان» و «جهان» هستند:

      مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
      طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
      در بیت زیر، «نیست که نیست» ردیف است:

      روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
      منت خاک درت بر بصری نیست که نیست
      ردیف شعر را دلنشین و آن را آهنگین‌تر می‌کند.
      **** نکته: وجود قافیه در شعر منظوم ضروری است، اما آوردن ردیف اختیاری است.
      نکته: گاهی واژه‌های قافیه لفظ و نوشتار یکسان، اما معنایی متفاوت دارند. در این حالت، جناس تام یا همسان داریم و این دو کلمه ردیف نیستند. زیرا برای آنکه دو کلمه ردیف باشند، باید هم در لفظ و نوشتار و هم معنا یکسان باشند. در چنین مواردی، دو کلمه قافیه‌اند.
      ابیات زیر، مثال‌هایی از این مورد را نشان می‌دهند:
      هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو
      ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو
      (فروغی بسطامی)
      قافیه‌ها (جناس تام): کو (کوچه)، کو (کجاست)
      ***
      غم خویش در زندگی خور که خویش
      به مرده نپردازد از حرص خویش
      (سعدی)
      قافیه‌ها (جناس تام): خویش (خویشاوند)، خویش (خود)
      ***
      ز هر ناحیت کاروانها روان
      به دیدار آن صورت بی‌روان
      (سعدی)
      قافیه‌ها (جناس تام): روان (رونده)، روان (روح و جان)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.