آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
آموزش انواع آرایه های ادبی زبان فارسی
درس فارسی یکی از درسهای نسبتا ساده دوران دبستان است. معمولا دانشآموزان این درس را با علاقه بیشتری یاد میگیرند زیرا زبان و ادبیات فارسی برای آنها بسیار شیرینتر است. یکی از مباحثی که دانشآموزان در فارسی ششم دبستان با مفهوم آن آشنا میشوند، مبحث آرایه های ادبی است. این مبحث یکی از مباحثی است که دانشآموزان از دوران ابتدایی آن را یاد میگیرند و تا دبیرستان با مفهوم آن روبهرو هستند. آرایه های ادبی انواع مختلفی دارند و هر کدام از آنها نقش مهمی در ادبیات فارسی دارند.
مهمترین آرایههای ادبی که دانشآموزان در دوران تحصیل آن را مطالعه میکنند عبارتند از: تشبیه، استعاره، کنایه، مراعات نظیر، تضمین، تضاد، ایهام، اغراق و … تمامی این آرایههای ادبی از ششم دبستان تا دوران دبیرستان به دانشآموزان آموزش داده میشوند.
تشخیص چیست؟ تفاوت آن با تشبیه معرفی آرایه تشخیص + مثال
تشخیص مانند تشبیه می ماند. در تشبیه دو شئ یا انسان را به چیزی نسبت می دهیم مانند: مثل پدرش سریع می دود. معنای این جمله این است که شخصی در سریع دویدن مانند پدرش است اما تشخیص یک سر آن باید ویژگی انسانی و سر دیگر آن یک شئ باشد. مثل بیت بالا که از حافظ است. می گوید: ای دل ! در این کلمه دارد دل را صدا می زند. مانند: ای پدر ! ای دوست! اما دل که آدم نیست که آنرا صدا بزنیم.
- تشخیص : زمانی که یک شئ یا وسیله یا حیوانی را به یک ویژگی انسان مثال می زنیم، میگوییم از آرایه تشخیص استفاده کردیم.
گل وقتی من را دید لبخند زد و سلام کرد: گل لبخند نمی زند و سلام نمی کند اما اینکار برای انسان است. به این آرایه تشخیص می گویند. یا مثلا: ستون های خانه ایستاده بودند: در این جمله می گوییم که ستون ها ایستاده اند اما ایستادن مخصوص انسان است نه ستون! یک ویژگی از انسان به یک شئ نسبت داده شده است که به آن تشخیص می گویند.
- تشبیه را می توان از انسان به انسان یا از شئ به یک شئ و حیوان به شئ یا . . . نسبت داد اما در تشخیص حتما ویژگی انسان به یک وسیله یا . . . نسبت داده شده است.
قطرات باران از روی ابرها می پریدند: پریدند ویژگی انسان است و به یک شئ نسبت داده شده پس آرایه تشخیص بکار رفته.او مانند پدرش سریع می دود: تشبیه است. از انسان یعنی پدرش به انسانی دیگر یعنی پسرش نسبت داده شده. لباس من مانند سیب سرخ است: تشبیه است. زیرا از یک وسیله یعنی سیب به لباس نسبت داده شده.
- گل ایستاد: تشخیص زیرا ایستادن ویژگی انسان است که به گل نسبت داده شده.
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
مطالب مرتبط: قافیه و ردیف چیست؟
واج آرایی یا نغمه حروف چیست؟
واج آرایی چیست؟ دوستان به این جمله دقت کنید: به تکرار کلماتی که دارای واج مصوت یا صامت در یک عبارت هستند و یک ایجاد یک موسیقی اوایی میکنند واج آرایی میگویند، دیدید چه ساده ؟؟؟ واقعا ساده نبود ؟؟ ، خب بزارید یه چند تا مثال بزنیم به بیت زیر توجه کنید:
(واج آرایی با حرف خ و ر )
- “خلقِ خاطره فکر باکره “
اینجا ما از حرف “ر” و “خ” برای آوازین کردن شعر استفاده کردیم یک بار بخونید ببنید چه قد ساده و روان خب متوجه نشدید؟ مشکلی نیست بیاید چند مثال دیگه رو برسی کنیم.
- مثال ها:
- قیامت قامت و قامت قیامت قیامت میکند این قد و قامت (واج آرایی با حرف ق)
- خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل …. بازدارد پیاده را ز سبیل (واج آرایی با اِ )
- رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ….. دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود ( واج آرایی با حرف س )
- خیزید و خز آرید كه هنگام خزان است …. باد خنك از جانب خوارزم وزان است ( واج آرایی با حرف خ )
- خیال خال تو با خود به خواب خواهم برد ….. که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز ( واج آرایی با حرف خ )
- بر او راست خم كرد و چپ كرد راست ….. خروش از خم چرخ چاچی بخواست ( واج آرایی با حرف چ )
حالا شما برای خودتون تمرین های متعددی انجام بدید ، اگر مثالی از آرایه واج آرایی به ذهنتون میرسه در ادامه همین مطلب لطفا کامنت کنید
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
تلمیح چیست؟ معرفی ارایه تلمیح در زبان فارسی + مثال
تلمیح چیست؟ تلمیح در زبان فارسی : آرایه تلمیح گاهی در شعر ها و گاهی در داستان ها مورد استفاده قرار میگیرد. تلمیح اشاره ای به داستان یا رخدادی دارد. در مثال زیر:
این شعر از حافظ است که اشاره به داستان حضرت یوسف (ع) و پدرش دارد. زمانی که حضرت یوسف به دست برادرانش در چاه افتاد و دور از پدر ماند. پدر ایشان یعنی حضرت یعقوب (ع) پسرش را بسیار دوست داشت و از دوری او بسیار غمگین شد. این شعر هم به ان داستان اشاره دارد.معنای کلی شعر اینست که سختی ها یک روزی پایان می یابد و ما نباید غمگین باشیم اما اینجا شاعر به داستان حضرت حضرت یعقوب (ع) اشاره می کند که از غمگینی زیاد چشمان ایشان کور شد.
- تلمیح : یعنی اشاره نویسنده به داستان ، ایات قرآن و …
در ادامه مثالهایی در خصوص آرایه تلمیح رو مشاهده می کنید که در خصوص وقایع و داستان هایی است که عبرت آموز هستند :
- مثال 1 : شاه ترکان سخن مدّعیان میشنود شرمی از مظلمهٔ خون سیاوش باد
تلمیح است به داستان سیاوش در شاهنامه فردوسی
- مثال 2 : پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم
تلمیح است به داستان رانده شدن حضرت آدم از بهشت به خاطر خوردن میوه ممنوعه
- مثال 3 : پيراهنى كه آيد از او بوى يوسفم ترسم برادران غيورش قبا كنند
تلمیح است به داستان پیراهن یوسف
- مثال 4 : غمناك نبايد بود از طعن حسود اى دل شايد كه چو وابينى، خير تو در اين باشد
تلميح است به آيۀ شريفۀ:« عَسىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ»
- مثال 5 : عشق و شباب و رندى مجموعۀ مراد است چون جمع شد معانى گوى بيان توان زد
تلمیح است به دو فن از فنون بلاغى يعنى فن معانى و فن بيان
- مثال 6 : صوفى از باده به اندازه خورد نوشش باد ور نه انديشۀ اين كار فراموشش باد
تلميح است به ضرب المثل معروف: « اندازه نگهدار كه اندازه نكوست»
مطالب مرتبط: کلمات مخالف یا متضاد فارسی درس به درس پایه ابتدایی
سجع چیست؟ معرفی آرایه سجع در زبان فارسی + مثال
سجع چیست؟ تفاوت سجع و قافیه در چیست؟ سجع متوازن چیست؟ سجع مطرف چیست؟ سجع در ادبیات فارسی به معنی در کنار هم قرار دادن کلمات هم وزن و هم قافیه در یک متن است. این متن می تواند شعر، نوشته، عبارت یا انشاء باشد. سجع می تواند به زیبایی و بهتر شدن مطلب یا نوشته ما بسیار کمک کند. معنی کلمه سجع در زبان فارسی آواز قمری ( پرنده ای به نام شناخته شده یاکریم ) است. اگر در شعر یا نثر از آرایه سجع استفاده شده باشد به آن شعر یا نثر در اصطلاح مُسَجَّع گفته می شود که به معنی آهنگین هم هست.
آرایه سجع بیشتر در نثر کاربرد دارد زیرا سجع ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یکدیگر نزدیک کنند. از این جهت سجع در نثر مانند قافیه در شعر است که در پایان بیت های شعر آورده می شود. اگر سجع ها در یک جمله در کنار یکدیگر آورده شوند به این حالت تضمین مزدوج گفته می شود. با توجه به تعاریف بالا مثال هایی از سجع را در ادامه مشاهده می کنید که در نثر آورده شده اند:
- مثال یک : محبت را غايت نيست از بهر آنكه محبوب را نهايت نيست ( کلمه های غایت و نهایت با هم سجع دارند )
- مثال دو : طالب علم عزيز است و طالب مال ذليل ( عزیز و ذلیل با هم سجع دارند )
- مثال سه : باران رحمت بي حسابش همه را رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده ( رسیده و کشیده با هم سجع دارند )
- مثال چهار : ملك بي دين باطل است و دين بي ملك ضايع ( باطل و ضایع با هم سجع دارند )
- مثال پنج : منت خداي را عـزووجل كه طاعتـش موجب قـربت است و به شكر اندرش مزيد نعمت ( قربت و نعمت با هم سجع دارند ، کلمه است برای حفظ توازن حذف شده است)
در مثال یک ما كلمه ي « غايت » داراي دو هجا و كلمه ی « نهايت » داراي سه هجا مي باشد پس دو كلمه هم وزن نيستند بلكه فقط در حرف آخر مشترك اند، به این نوع سجع که در حروف پایانی با هم اشتراک دارند سجع مطرف گفته می شود. در مثال دوم دو كلمه ي « عزيز » و « ذليل » داراي دو هجا، يكي كوتاه و يكي كشيده هستند. لذا در وزن يكسان هستند که به این نوع سجع در اصطلاح سجع متوازن گفته می شود که مثال چهارم هم از نوع سجع متوازن است. مثال سوم به عنوان سجع متوازن شناخته می شود که محبوب ترین، آهنگین ترین و مهمترین نوع سجعی است که در ادبیات فارسی بایستی شناخته شود، این سجع بیشترین کاربرد را در متون فارسی دارد. بصورت خلاصه می توانیم نکات مربوط به آرایه سجع را به شکل زیر خلاصه کنیم:
- نکته 1 : سجع حداقل دو جمله یا دو قسمت دارد
- نکته 2 : سجع باعث آهنگین شدن نثر می شود و باعث هماهنگ سازی چند جمله است
- نکته 3 : سجع در نثر مشابه قافیه است در شعر
- نکته 4 : اگر در پایان جمله ها کلمه ها تکراری باشند ، سجع پیش از آن ها می آید
- نکته 5 : گاهی ممکن است در سجع کلمات یا افعال برای ایجاد قرینه لفظی یا معنوی حذف شوند ( مثال 5 بالا )
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
مطالب مرتبط: هم خانواده کلمات فارسی تمام پایههای دورهی ابتدایی
جناس چیست؟ معرفی آرایه جناس در زبان فارسی + مثال
تعریف جناس : آرایه جناس، آوردن دو کلمه یا کلماتی است که ظاهری شبیه به هم داشته باشند، اما در معنا با هم تفاوت داشته باشند. جناس حداقل بین دو کلمه است که به آنها ارکان جناس یا پایه های جناس گفته می شود.
جناس یکی از زیباترین آرایه های لفظی است که کلام را دلنشین می سازد. در واقع جناس از یک سو ایجاد موسیقی در کلام می کند و از سویی دیگر، سبب تداعی معانی مختلفِ لفظ واحدی می گردد و در نتیجه، به گسترش تخیل و ایجاد کشش و جلب توجه شنونده می انجامد و این از عوامل زیبایی و هنر است.
نکتۀ قابل ملاحظه ای که در پهنۀ جناس باید ذکر شود، این است که جناس، محدودۀ قافیه را نیز در بر می گیرد و از این جهت، مرز بیکرانی در شعر فارسی پیدا می کند.
انواع جناس با مثال:
ارابه جناس به طور کلی، دو نوع است: «جناس تام» و «جناس ناقص». جناس ناقص، خود چند نوع است که در ادامۀ بحث، به برخی از انواع آن اشاره می شود.
جناس تام:
جناس تام چیست: «جناس تام»، آن است که دو کلمه در حروف و حرکات(در گفتن و نوشتن) یکی باشند و در معنی مختلف باشند. مانند جناس میان دو کلمۀ گرگان در بیت زیر:
مثال برای جناس تام:
در بیت زیر، میان واژگان «گرگان» در مصراع اول و دوم، جناس تام هست؛ اولی به معنی «شهر گرگان» است و دومی جمع واژۀ «گُرگ» است.
چنان بی بیم و ایمن کرد گرگان که میشان را شبان بودند گرگان
(فخرالدین گرگانی)
مثالهایی از آرایه جناس:
در بیت زیر نیز میان واژگان «شانه» در مصراع اول و دوم، جناس تام هست؛ اولی به معنی «ابزار دندانه دار حالت دهندۀ مو» است و دومی به معنی «کِتف» است:
تار زلفت را جدا مشاطه گر از شانه کرد دست آن مشاطه را باید جدا از شانه کرد
(امیرخسرو دهلوی)
در بیت زیر، «مشتری» در اولِ مصراع دوم، به معنی «سیارۀ مشتری» و در آخر مصراع، به معنی «طالب و خریدار» است و جناس تام به وجود آورده است:
ای شده نعلِ سُم اسب تو را مشتری از چرخ، به جان مشتری
(فلکی شروانی)
در بیت زیر، واژۀ «بهشت» در مصراع اول، به معنی «فردوس» است که خداوند به نیکوکاران وعده داده است و در مصراع دوم، فعل است و از مصدر «هِشتن» به معنی گذاشتن و رها کردن است.
قیامت کسی بیند اندر بهشت که معنی طلب کرد و دعوی بهشت
(بوستان سعدی)
***
جناس ناقص با مثال:
«جناس ناقص» یا «جناس مُحَرَّف»، آن است که دو پایۀ جناس در تعداد حروف و شیوۀ نگارش یکسان، ولی در حرکتِ حروف، مختلف باشند. مانند «خَلق و خُلق» در شعر زیر:
زَبونِ خَلق ز خُلق نکوی خویشتنم چو غنچه، تنگدل از رنگ و بوی خویشتنم
(رهی معیری)
نکته:
در واقع، به هر جناسی غیر از جناس تام، جناس ناقص گویند و به جناس مُحرف نیز، ناقص گفته می شود.
***
جناس زاید (افزایشی):
«جناس زاید» آن است که یکی از کلمات متجانس را حرفی بر دیگری زیادت باشد و آن حرف زاید، گاه در اول کلمه باشد. مانند: (طاعت و اطاعت، صاف و مصاف، تاب و عتاب). گاهی آن زیادت در آخر کلمه باشد. مانند: (خام و خامه، جام و جامه، نام و نامه). گاه زیادت در وسط کلمه باشد مانند: (کف و کنَف، نرد و نبَرد، قامت و قیامت).
از آنجا که به غیر از جناس تام، همۀ انواع دیگر جناس را ناقص می دانیم، می توان این نوع جناس را «جناس ناقص افزایشی» نامید؛ زیرا یکی از واژگان جناس، یک حرف نسبت به واژۀ دیگر افزوده دارد.
مثال جناس زاید:
در بیت زیر، میان واژگان «کوه» و «شکوه» جناس زاید هست.
اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
(بوستان سعدی)
***
مثالی دیگر:
در این بیت، میان واژگان «لطیفه» و «لطیف» جناس زاید هست.
به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری
(سعدی)
***
جناس ناقص اختلافی:
«جناس اختلافی» آن است که دو رکن جناس، در یک حرف با هم اختلاف داشته باشند. این اختلاف ممکن است در حرف اول یا پایانی یا یکی از حروف میانی واژگان باشد. از آنجا که به غیر از جناس تام، همۀ انواع دیگر جناس را ناقص می دانیم، می توان این نوع جناس را «جناس ناقص اختلافی» نامید.
در کتابهای بدیع، با توجه به این که اختلاف حرف در کجای واژه باشد، بر آن نامهای جداگانه نهاده اند. این کار، نه تنها چیزی بر زیبایی جناس نیفزوده، بلکه یادگیری آن را برای آموزندگان دشوار کرده است.
مثال جناس اختلافی:
در بیت زیر، میان واژگان «کوه» و «کاه» جناس اختلافی هست.
آرزو میخواه، لیک اندازه خواه
برنتابد کوه را یک برگِ کاه (مولوی)
***
در بیت زیر، میان واژگان «ندا» و «صدا» که به معنی انعکاس و پژواک است، جناس اختلافی وجود دارد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا (مولوی)
***
در بیت زیر، میان واژگان «جنگ» و «ننگ» جناس اختلافی هست:
من امروز نَز بهر جنگ آمدم
پیِ پوزش و نام و ننگ آمدم (فردوسی)
***
در بیت زیر، میان واژگان «زاغ» و «راغ» جناس اختلافی وجود دارد. همچنین کلمۀ «باغ» با کلمات «زاغ» و «راغ» جناس دارد و بین کلمات «فراغ» و «راغ» هم جناس افزایشی است:
زاغی از آنجا که فراغی گزید
رخت خود از راغ به باغی کشید (جامی)
***
تفاوت جناس با سجع:
کلماتی که با یکدیگر آرایه جناس را میسازند از نظر ظاهری کاملاً شبیه به هم هستند (جناس تام) ولی معنای متفاوتی دارند؛ نظیر شیر (حیوان) و شیر (خوراکی) و یا هر دو کلمه تفاوت بسیار کوچکی با هم دارند و فقط در یکی از حروف خود با هم متفاوت اند (جناس ناقص)؛ مانند: کار- بار، مست – هست، نام- کام و… ، و این آرایه در شعر به کار می رود نه در نثر؛
اما کلماتی که با یکدیگر یک سجع را تشکیل میدهند، از نظر ظاهری تفاوتهای آشکاری با هم دارند (مثل کلمات قافیه در شعر که فقط حروف پایانی مشترک دارند) و ممکن است اصلاً شبیه نباشند و فقط هموزن باشند؛ مثل سجع متوازن. این آرایه هم مربوط به نثر است و معمولاً در پایان جملات یا فقره های متن منثور به کار می رود.
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
ابداع چیست؟ معرفی آرایه ابداع در زبان فارسی + مثال
آرایه ابداع یا همان چند آرایه ای ، در اصل به معنی چیز تازه و نو آوردن و در اصطلاح، آن است که نویسنده یا شاعر در یک عبارت نثر و یا یک بیت شعر، چند آرایه ادبی با یکدیگر بیاورد.
مثال هایی از آرایه ابداع:
در جمله ی زیر مثالی از ابداع را مشاهده میکنید:
آرایه های جملۀ زیر، عبارتند از: تضاد، تناسب، واج آرایی، حس آمیزی، ایهامِ تناسب و ایهامِ تضاد، مجاز و کنایه.
«لبِ شیرینِ تلخ پاسخش به یک ترشروییِ ناز، شور در جهان انداخته». (تاریخ وصاف)
تضاد: میان واژه های «تلخ- شیرین»، «ترش- شیرین»، «شور- شیرین»، آرایۀ تضاد وجود دارد.
تناسب: میان واژه های «تلخ، شیرین، ترش، شور» که همه از چشیدنی ها هستند، تناسب هست.
واج آرایی: در حرف «ش» واجآرایی هست.
حس آمیزی: در ترکیب های «لبِ شیرین»، «پاسخِ تلخ» و «رویِ ترش»، آرایۀ حس آمیزی وجود دارد.
ایهام تناسب و ایهام تضاد: در کلمۀ «شور» ایهام هست، یکی غوغا و دیگری مزۀ شور. در معنی دوم با «شیرین» تضاد دارد (ایهام تضاد) و باز در معنی دوم با «شیرین، تلخ، ترش» تناسب دارد (ایهام تناسب).
مجاز: «لَب» مجاز از زبان است.
کنایه: در «شیرین لب بودن»، «تلخ پاسخ بودن»، «ترش رویی» و «شور انداختن» کنایه هست.
***
مثال های دیگری از آرایه ابداع:
در بیت زیر نیز چندین آرایۀ ادبی وجود دارد که عبارتند از: ایهامِ تناسب، ایهامِ تضاد، تناسب، تضاد، واج آرایی، استعاره، تلمیح، اضافۀ تشبیهی و مبالغه.
خسرو از شکَر شیرین به همه عمر نیافت
آن حلاوت که ز شور شکَرت یافته ام (خواجوی کرمانی)
توضیح آرایه ها:
تناسب: خسرو، شیرین، شکر.
تلمیح: اشاره به داستان خسرو و شیرین.
تضاد: میان «یافتن و نیافتن»، «شور و شیرین» و «حلاوت و شور» تضاد هست.
واج آرایی: در حرف «ش» واج آرایی هست.
ایهام تناسب: واژۀ «شکَر» در مصراع اول ایهام دارد: یکی به معنی زن خسرو که نامش «شِکَر» بود که در این معنی با خسرو و شیرین (زن خسرو) تناسب دارد. دیگری به معنی شکر و شیرینی است که در این صورت هم، با حلاوت تناسب دارد؛ یعنی آن را به هر کدام از دو معنی آن در نظر بگیریم، با واژگان دیگر، تناسب دارد.
ایهام تناسب دیگر: واژۀ «شیرین» در مصراع اول ایهام دارد: یکی به معنی زن خسرو که نامش «شیرین» بود که در این معنی با خسرو و شکر (زن خسرو) تناسب دارد. دیگری به معنی شیرینی است که در این صورت هم با حلاوت تناسب دارد؛ یعنی «شیرین» را به هر کدام از دو معنی آن در نظر بگیریم، با واژگان دیگر، تناسب دارد.
ایهام تضاد: واژۀ «شیرین» که ایهام و تناسب آن گفته شد، در صورتی که به معنی مزۀ شیرین باشد، با شور (در معنی مزۀ شور) تضاد دارد و ایهام تضاد ایجاد می کند.
ایهام تضاد دیگر: واژۀ «شور» ایهام دارد: یکی به معنی شور و غوغا و دیگر به معنی مزۀ شور است که در معنی دوم با واژۀ «شیرین» تضاد دارد.
استعاره: واژۀ «شکر» در هر دو مصراع، استعاره از لب و دهان معشوق است.
اضافۀ تشبیه ی: ترکیب «شکرِ شیرین» در مصراع اول را می توان اضافۀ تشبیه ی گرفت؛ یعنی، شیرین (زن خسرو) مانند شکر (شیرینی) خوب و دلپسند بود.
مطالب مرتبط: قافیه، ردیف و قالب های شعری فارسی ششم
ترصیع چیست؟ معرفی آرایه ترصیع در زبان فارسی + مثال
تعریف ترصیع، در لغت به معنی جواهر در نشاندن است و به کلام آراسته به آرایه ترصیع، مُرَصَّع(جواهرنشان) گویند.
اگر کلمات قرینه در دو مصراع، علاوه بر هم وزنی، از نظر حرف آخر نیز یکسان باشند، موازنه تبدیل به آرایه ترصیع می شود. به عبارتی دیگر، در ترصیع، واژگان دو مصراع با هم دارای سجع متوازی هستند.
مثال برای آرایه ترصیع
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را
(مولوی)
کلمات «ما، ما»، «برون، درون»، «را، را»، «ننگریم، بنگریم»، «و، و»، «قال، حال» و «را، را» با یکدیگر هم وزن هستند و حرف آخر آنها نیز یکسان است.
گاهی ممکن است که ترصیع کامل نباشد و یکی از کلمات قرینه از نظر حرف آخر یکسان نباشند. مانند:
ترصیع در شعر سعدی:
کلاه سعادت یکی بر سرش گلیم شقاوت یکی در برش
(بوستان سعدی)
در بیت بالا، همه کلمات قرینه علاوه بر هم وزنی، از نظر حرف آخر نیز یکسان هستند، به جز کلمات «کلاه» و «گلیم» که هم وزن هستند، ولی حرف آخرشان یکی نیست.
گاهی به مناسبت قافیه، جایز است که در کلمات آخر در مصراع شعر، به جای سجع متوازی، از سجع متوازن استفاده شود؛ چنانکه رشید وطواط گفته است:
ای مُنوَّر به تو نجوم جلال وی مقرر به تو رسوم کمال
بوستانی است صدر تو ز نعیم آسمانی است قدر تو ز جلال
خدمت تو مُعوّل دولت حضرت تو مُقبّل اقبال
در کرامت تو را نبوده نظیر در شهامت تو را نبوده هَمال
تیره پیش فضایل تو نجوم خیره پیش شمایل تو شمال
شرک را از تو منهدم ارکان مُلک را از تو منتظم احوال
همچو اسکندری به یمن لقا همچو پیغمبری به حسن خصال
بخشش تو برون شده ز بیان کوشش تو فزون شده ز مقال
بزمگاه تو منبع لذات رزمگاه تو مجمع اَهوال
نه مَلَک را ز طاعت تو مَلام نه فلک را ز خدمت تو ملال
شاعران صنعت گرای، به ویژه شاعران قرن های پنجم و ششم، همچون: عنصری، امیر معزی، رشید وطواط، مسعود سعد و خاقانی از دو صنعت ترصیع و موازنه برای زیبایی و گیرایی شعر خویش، بسیار سود برده اند.
آرایه ترصیع با مثال در نثر:
نمونۀ کاربرد آرایۀ ترصیع در نثر سعدی:
– نیکبخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت. (گلستان سعدی)
موازنه چیست؟ معرفی آرایه موازنه در زبان فارسی + مثال
تعریف موازنه : آرایه موازنه در علم بدیع، آوردن کلمات هموزن در دو مصراع از شعر یا دو پاره از نثر است، به گونه ای که همۀ کلمات قرینه یا اکثر آنها با یکدیگر هم وزن باشند؛ مانند بیت زیر که واژگان قرینه در دو مصراع با یکدیگر هم وزن هستند:
ای درد تواَم درمان در بستر ناکامی وی یاد تواَم مونس در گوشۀ تنهایی
به عبارتی دیگر، اگر واژگان در دو مصراع یک بیت یا دو جملۀ قرینۀ نثر، به گونه ای به کار روند که واژگان جملۀ اول با جملۀ دوم یا واژگان مصراع اول با واژگان مصراع دوم، به ترتیب، هم وزن باشند، این کار را موازنه گویند. گاهی شاعر موازنه را در دو بیت به کار می برد، یعنی واژگان دو بیت با هم هم وزنند.
به عنوان مثال، اگر دو مصراع بیت بالا را زیر هم قرار دهیم، همۀ واژگان مصراع اول با واژۀ مقابل خود از مصراع دوم، هم وزن است؛ بدین صورت:
(ای، وی)، (درد، یاد)، (تواَم، تواَم)، (درمان، مونس)، (در، در)، (بستر، گوشه)، (ناکامی، تنهایی):
ای درد تواَم درمان در بستر ناکامی
وی یاد تواَم مونس در گوشۀ تنهایی
تفاوت موازنه و ترصیع
اگر سجعهای مقابل یک بیت تماما سجعهای موازی (واژههای هموزن و همقافیه) باشند، ترصیع پدید میاد؛ مثلا:
هم حرکاتش متناسب به هم
هم خطواتش متقارب به هم
اگر انواع سجع (متوازی، مطرف، متوازن) بهویژه سجعهای متوازن در دو مصراع در مقابل هم قرار گیرند، موازنه ایجاد میشود:
این لطایف کز لب لعل تو من گفتم که گفت؟
وین تطاول کز سر زلف تو من دیدم که دید؟
مثال برای موازنه:
در بیت های زیر، میان مصراع اول و مصراع دوم بیت، آرایه موازنه وجود دارد.
نکته دوشیزۀ من حرز روح است، از صفت خاطر آبستن من نور عقل است، از صفا
رشک نظم من خورد حسان ثابت را جگر دست نثر من زند سحبان وابل را قفا
بر سر همت، بلا فخر، از اَزل دارم کلاه بر تن عزلت، بلا بَغی، از اَبد بُرّم قبا
(خاقانی)
ای اژدهای دهر، دلم بیشتر بخور وی آسیای چرخ، تنم تنگتر بِسای
(مسعود سعد)
کُحلی چرخ از سحاب گشت مسلسل به شکل عودی خاک از نبات گشت مُهَلهَل به تاب
(خاقانی)
به بزم و رزم تو ماند همی خزان و بهار به تیغ و کِلک تو ماند همی قضا و قدر
(شمس الدین رازی)
ستانندۀ شهر مازندران گشایندۀ بند هاماوران
(فردوسی)
مسعود سعد سلمان است در اکثر قصاید خود از این صنعت آرایه موازنه استفاد کرده است. برای نمونه به اشعار زیر توجه کنید:
نظمی به کامم اندر چون بادۀ لطیف خطی به دستم اندر چون زلف دلربای
از رنج تن، تمام نیارم نهاد پی وز درد دل، بلند نیارم کشید وای
گردون چه خواهد از من بیچارۀ ضعیف؟ گیتی چه خواهد از من درماندۀ گدای؟
گر شیر شَرزه نیستی، ای فضل، کم شِکَر ور مار گَرزه نیستی، ای عقل، کم گَزای
ای محنت، ار نه کوه شدی، ساعتی برو وی دولت، ار نه باد شدی، لحظه ای بپای
ای تن جزع مکن که مجازی است این جهان وی دل، غمین مشو که سپنجی است این سرای
ای بی هنر زمانه مرا پاک درنورد وی کوردل سپهر، مرا نیک بَرگرای
از بهر زخم، گاه چو سیمم فروگذار وز بهر حبس، گاه چو مارم همی فسای
ای اژدهای چرخ، دلم بیشتر بخور وی آسیای چرخ، تنم تنگتر بسای
(مسعود سعد)
آرایه موازنه در نثر:
نمونۀ کاربرد آرایه موازنه در نثر:
– قدمی در راه خدا ننهند و دِرَمی بی مَنّ و اَذی ندهند. (گلستان سعدی)
آرایه ادبی استعاره پیست؟
استعاره یعنی به كار بردن كلمه در غیر معنی اصلی آن .
تفاوت تشبیه و استعاره
تشبیه ادعای همانندی دو پدیده است ولی استعاره ادعای یكسانیِ آنها است .
مثال:
سبک تیغ تیز از میان برکشید | بر شیر بیدار دل بر درید |
شیر بیدار دل استعاره برای سهراب است.
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد | بهار عارضش خطّی به خون ارغوان دارد |
بت استعاره برای یار زیبای شاعر است.
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
آرایه ادبی مجاز چیست؟
مجاز، به كار بردن واژه در غیر معنی اصلی آن است .
پیوند و تناسبی كه معنی حقیقی و مجازی را به هم مربوط می سازد علاقه نامیده می شود .
مثال:
طاقت سر بریدنم باشد | وز حبیبم سر ِ بریدن نیست |
سر در مصراع اول معنی حقیقی دارد ولی در مصراع دوم مجاز است و به معنی اندیشه و تصمیم و قصد به کار رفته است.
مثال:
کلام تو گیاه را بارور می کند و از نَفَسَت گل می روید.
نَفَس ، مجاز برای سخن است.
آرایه ادبی كنایه چیست؟
سخنی كه دارای یك معنی ظاهری و نزدیك به ذهن و یك معنی باطنی و دور از ذهن باشد و منظور، معنی باطنی و دور از ذهن باشد كنایه است .
مثال:
نرفتم به محرومی از هیچ کوی | چرا از در حق شوم زرد روی |
زرد رویی کنایه از خجالت و شرمندگی است.
بیفشرد چون کوه پا بر زمین | بخایید دندان به دندان کین |
هردو مصراع ،کنایه از ابراز شدت خشم است.
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
مطالب مرتبط: جزوه فارسی ششم کنایه و مبالغه
آرایه ادبی اشتقاق چیست؟
استفاده از واژه های هم ریشه كه سبب می شود واج های آنها به یكدیگر نزدیك باشند آرایه اشتقاق نامیده می شود .
مثال:
موج زخود “رفته” ای تند خرامید و گفت | هستم اگر “می روم” گر ” نروم” نیستم |
به “لطف “خال و خط از عارفان ربودی دل | ” لطیفه” های عجب زیر دام و دانه ی توست |
آرایه ادبی تكرار چیست؟
هرگاه كلمه ای دو بار یا بیشتر در كلام بیاید به گونه ای كه بر موسیقی درونی بیفزاید و تأثیر سخن را بیشتر كند تكرار نامیده می شود .
مثال:
اشك چون دریا و غم طوفان اشك دل بود كشتی و سرگردان اشك
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
آرایه ادبی تصدیر چیست؟
اگر واژه ای در آغاز و پایان بیتی تكرار شود ، در اصطلاح ادب تصدیر نامیده می شود .
مثال:
سعدی به روزگاران مهر نشسته بر دل | بیرون نمی توان كرد الّا به روزگاران |
مطالب مرتبط: آموزش مبحث فعل فارسی ششم
آرایه ادبی مراعات نظیر چیست؟
استفاده از واژه های یك مجموعه كه با هم تناسب دارند.
تناسب بین واژه ها می تواند از نظر جنس، نوع، مكان، زمان، همراهی و ….. باشد.
*مراعات نظیر، پركاربردترین آرایه در شعر و نثر فارسی است.
* همواره اركان تشبیه، مراعات نظیر هم محسوب می شوند.
* آرایه تضاد، مراعات نظیر نیز به حساب می آید.
مثال:
اشك چون دریا و غم ، طوفان اشك | دل بود كشتی سرگردان اشك |
غم و دل و اشك و دریا و طوفان و كشتی مراعات نظیرند.
بیستون بر سر راه است مباد از شیرین | خبری گفته و غمگین دل فرهاد کنید |
بیستون، شیرین، فرهاد مراعات نظیرند.
آرایه ادبی تضمین چیست؟
آوردن آرایه، حدیث، مثل یا بیتی از شاعر دیگر در اثنای كلام.
معمولاً شعر یا جملۀ تضمین را در “ ” قرار می دهند.
مثال:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد | که رحمت برآن تربت پاک باد |
“میازار موری که دانه کش است” | “که جان دارد و جان شیرین خوش است” |
بیت دوم از فردوسی است و سعدی عیناً آنرا در شعر خود تضمین کرده است.
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال
آرایه ادبی تضاد چیست؟
كاربرد كلماتی در سخن است كه معنی آنها متضاد است.
مانند : نیكی و بدی،درویش و غنی،خواب و بیداری، قناعت و حرص، سپید و سیاه.
مثال:
بسیار سیه سپید کرده است | دوران سپهر لاجوردی |
آرایه ادبی پارادکس (تناقض نما) چیست؟
نسبت دادن دو حالت و ویژگی متضاد به یك پدیده است. مانند: سیر ِ گرسنه، خاموش ِ گویا .
مثال:
چیست این سقف بلند “ساده بسیار نقش “ | زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست |
طنز یعنی “گریه کردن قاه قاه” | طنز یعنی “خنده ی پر اشک و آه” |
آشنایی با انواع آرایه های ادبی زبان فارسی+مثال